سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
درباره وبلاگ
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
ابر برچسب ها
سلوک ، امام خامنه ای ، محرم ، مداحان ، مذاکرات هسته ای ، مراسم ، شرایط وضو ، ظرف وضو ، عزاداری ، مقام معظم رهبری ، نماز ، شهادت ، فتاوای مقام معظم رهبری ، آب وضو ، احکام ، احکام وضو ، استفتائات ، اینفوگرافیک ، حاتمی کیا ، حاج قاسم سلیمانی ، اعضای وضو ، زمان وضو ، عرفه ، عرفه‌ ای در کنار مادرم ، زیارت عاشورا ، سایت مصاف ، سپاه ، سجده ، سردار سلیمانی ، سفرنامه ، سلام ، اعمال دحوالارض ، اعمال شب و روز عرفه ، اعمال و مناسک حج ، افراتخته ، امام باقر ، امام جواد ، امام حسین ، حج ، حج تمتع ، حجاب ، حضرت علی ، حق و باطل ، حمایت رهبر انقلاب ، حوادث ، حیدر اولاد ، حکم تنفیذ ، خاطرات ، خاطره رهبر انقلاب ، خطوط قرمز مذاکره ، دانلود ، دحوالارض ، دشمن ، دعای عرفه ، دوران دفاع مقدس ، دکتر سلام ، ذکر ، رائفی پور ، راه های نفوذ ، راهکار ، رساله آموزشی ، رسانه ، روستا ، روضه ، رکوع ، بچه پولدارها ، بچه پولدارهای تهرانی ، بهبودی حال امام خامنه ای ، بهجت ، بیانات امام خامنه ای ، پروین اعتصامی ، پوستر با کیفیت ، پیوند آسمانی ، تجملات ، ترازو ، تشهد ، تقریظ ، توصیه ، توصیه به مداحان ، ثروت ، جان کری ، جنگ 50روزه غزه ، جهیزیه ، جوان ، چ ، چگونه گناه نکنیم ، چهل روز ، اسراف ، اسلام آمریکایی ، اشک ، ادب ، ارتحال آیت الله مهدوی کنی ، ازدواج ، ازدواج امام علی و حضرت زهرا ، استاد رائفی پور ، احکام عزاداری ، 22 خرداد ، 25 ذیقعده ، 9دی ، آقا مجتبی تهرانی ، آموزش وبلاگ نویسی ، آیه مباهله ، احمدی روشن ، فتنه 88 ، فخرالسادات تقی زاده ، فرقه شیرازی ها ، فرماندهان سپاه ، فرهنگ ، فضایل ماه ذی‌القعده ، فلسطین ، قبله ، قرآن ، قرائتی ، قضا ، گریه و زاری ، گل ، گناه نکردن ، لباس نمازگزار ، لبخند خدا ، مادر شهید بابایی ، ماه بنی انقلاب ، ماه محرم ، مباهله ، مبطلات و شکیات نماز ، شهدای فتنه ، شهید ، شهید ابراهیم هادی ، شهید ستاری ، شیار 143 ، شیار143 ، صادق شیرازی ، صبح ، ضد انقلاب ، طبیعت ، طنز ، امام زمان ، امام هادی ، انقلاب ، اوباما ، اوقات نمازهای یومیه ، اولین دوره‌ی ریاست‌ جمهوری آیت‌ الله خامنه‌ ای ، سنت ، شبهه ، شرایط لباس نمازگزار ، نماز شب ، نماز صبح ، نماهنگ نیا نیا گل نرگس ، نوافل ، هفته دفاع مقدس ، هیئات مذهبی ، واجب ، واجبات نماز ، واکنش دختر پولدار تهرانی ، ورزش ، ولادت امام هادی ، یار کجاست ، کلیپ زیبای تصویری زینتی از جنس نور ، کیل و پیمانه ، مهریه ، مواضع رهبر انقلاب ، مولایم ، مکان نمازگزار ، نافله ، نامه ، نتیجه یکسال مذاکره ، نرگس ابیار ، نشریه موعظه خوبان ، نظم نوین جهان ، نفوذ ، عطر ، عقد ، علامه حسن زاده آملی ، علی اکبر ، علی فانی ، علی مرادخانی ، عمل جراحی امام خامنه ای ، عمل جراحی مقام معظم رهبری ، عوارض بدحجابی ، عید سعید غدیرخم ، عیدالله الاکبر ، غزه ، ظهور ، شعر ، شعر امام خامنه ای ، مستحب ،
وصیت نامه شهدا

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :46
کل بازدید :252217
تعداد کل یاد داشت ها : 173
آخرین بازدید : 103/1/31    ساعت : 4:29 ص
امکانات دیگر
توصیه حضرت به دوری از هوای نفس     

 توصیه حضرت به دوری از هوای نفس

 

حاج غلام عباس حیدری دستجردی از علاقمندان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه جریان تشرفش را اینگونه نقل می کند:
« تابستان یکی از سالهای 47 یا 48 شمسی بود؛ به دهی که زادگاهم می باشد (دستجرد) رفته بودم و پیوسته می خواستم که جمال امام زمان علیه السلام را زیارت کنم و برای زیارت آقا، برنامه ای شامل دعا و نماز، اجرا نموده و در آن حال در عشقش گریه می کردم.
شبی از شبها که کسالتی هم عارضم شده بود و بنا بود ساعت 12 شب طبق دستور پزشک دارو بخورم، ساعت9/5 خوابیدم و نیّت کردم که ساعت 12 بیدار شوم و بیدار هم شدم. چراغ فانوسی که فتیله اش را پایین کشیده بودم تا در موقع حاجت از آن استفاده شود، خاموش بود.
به محض اینکه رفتم تا آن را روشن کرده و دوا را بخورم، دیدم سید جلیل القدر و با وقاری که وجودش خانه را روشن کرد، وارد اطاق شدند.
به مجرد دیدن آن جمال دل آرا، مشغول فرستادن صلوات شدم، سید آمدند تا نزدیک من و من بلندتر صلوات می فرستادم. قیافه آقا بنحوی نورانی بود که من طاقت مشاهده و ایستادن روی پاهای خود را نداشتم. زبانم یارای تکلم نداشت؛ در این حال آقا رو به من کرد و فرمود:
« هنوز اسیر نفست می باشی؟ »

من مانند کسی که برق او را گرفته باشد، مثل یخ افسرده شده، خجالت کشیدم. آقا رفت و من مشغول گریه شدم. »




برچسب ها : سلوک  ,
      
مهدی جان !     

مهدی جان !

مهدی جان! بگذار نباشد بر من صبحی که بدون تو آغاز شود. در آن پگاهی که نسیم عشق شروع به وزیدن می‌کند، در آن سکوت صبحگاهی، فقط تویی که می‌توانی روح سوهان خورده‌ی مرا از زخم زمانه التیام بخشی.
مولای من! می‌گویند انتظار مثل درد دندان است ولی نه، اگر این‌طور بود، آن را به راحتی به دور می‌انداختم. والله که از انتظار بند بند وجودم در آتش فراقت می‌سوزد.  
یا صاحب‌الزمان! تا کی در آسمان به پرنده خیره شوم؟ تا کی گل‌های سرخ را به یادت بر پرده‌ها سنجاق کنم؟ تا کی در پیاده‌روی نگرانی انتظار قدم زنم؟
مولای من! ارمغان غیبت تو، دل شکسته‌ای ست که در قفس سینه‌ام بر بستر انتظار آرمیده است.
یا صاحب‌الزمان! سایه‌ی سبزت بر سرم کم مباد. ای کاش دعایم مستجاب می‌شد که خداوند گناهانم را به محضرت نرساند تا دل پر دردت از دست نوکر بی مقدارت نرنجد، زیرا دل قشنگت دیگر جای گنجاندن کجروی‌های مرا ندارد. کاش بر دعای فرجم در حق تو ای گل زهرا سلام‌الله‌علیها، مرغ آمین، آمین می‌گفت و تو را از زندان غیبت نجات می‌داد.
آیا مرا به مروارید بخشش مزیّن خواهی کرد؟ آیا می‌شود که دوباره مثل روزهای اوّل آشنایی‌ام با تو، به خوابم بیایی و بر روی سیاهم لبخند بزنی؟ هنوز چهره‌ی مهربانت را که در خواب دیده بودم، از خاطرم نرفته چون می‌دانم که از دل نرود هر آن که از دیده برفت.
گل زیبای خاطرات شیرینم، مهدی جان! اگر پس از مرگم گورم را بشکافی و قلبم وجود داشته باشد، خواهی دید که روی آن نوشته شده: نفرین بر انتظار که قاتلم بود.

نمی‌دانم چه‌طور بگویم که خودم هم راضی شوم. اگر با زبانِ دلم شروع کنم حرفم زود تمام می‌شود، امّا دوست دارم با همان امامی نجوا کنم که بهایی برای محبّتش نداده بودم.
داشتم زندگیم را می‌کردم؛ تا این که صحبت از آقایی به میان آمد که خود غریب بود و به درد دیگران آشنا.
گفتم یا علی بگویم و با آقایی که این همه ذکر خیرش را می‌کنند، صحبتی کنم.
کلام اوّل همان و جواب هم همان.
به خدا اصلاً نمی‌توانم چیزی از محبّت اربابم بگویم. اگر شرمندگی را بهانه قرار دهم، باز هم وجدانم راضی نمی‌شود و راستی اگر شرم می‌کردم . . .

کلام آخر:
خدایا اگر قرار است بمیرم، بگذار امامم بیاید؛
        اگر قرار است بسوزم، بگذار امامم ببیند؛
     و اگر قرار است به غربت نشستن او از جانب ما باشد، الهی العفو!

محبّت به امام زمان علیه‌السلام
از زمانی که احساس محبّت امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه را در وجود خودم دیدم، احساس انسانیّت، تکامل، پر ظـرفـیتی، معـنویت و هر چـه خصـوصیت و نشـانه‌ی مثبت که در وجـود خـودم دیدم، مدیون محبّت امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه شدم. ولی افسوس که منِ حقیر، شکرگذار و جوابگوی خوبی برای این نعمت محبّت امام زمان نبوده و نیستم. چه ما شکرگذار باشیم یا نباشیم، و چه قدمی برای حضرت برداریم یا نه، باز هم محبّت امام زمان به ما می‌رسد ولی ما نمی‌فهمیم. بله، محبّت آن‌ها یک‌طرفه است، آن‌ها خاندان کرم هستند. در صورتی که محبّت باید دو طرفه باشد تا تداوم پیدا کند و بیشتر و بیشتر شود.
شما در نظر بگیرید اگر دو دوست به هم محبّت داشته باشند، این دوستی تا زمانی پا بر جا و استوار است که محبّت بین آن‌ها وجود دارد. حالا شما را به خدا قسم لحظه‌ای توجه کنید به دوستی بین ما و امام زمان. مگر این نیست که ما خودمان را دوست و دوستدار امام زمان می‌دانیم. چه‌قدر ما نسبت به امام زمان محبّت داریم و یا جوابگوی ذره‌ای از محبّت امام زمان هستیم. منظورم از جوابگویی محبّت امام زمان این است که حداقل گناه نکنیم. ولی افسوس که نه تنها محبّت نداریم، بلکه هر روز با اعمال و کردارمان دل امام زمان را به درد می‌آوریم و روحش را آزرده خاطر می‌کنیم.
به امید آن روزی که ما هم یکی از محبّان واقعی امام زمان باشیم. ان‌شاءَالله!

از چه بنویسم؟ از خودم بنویسم یا از آن عزیز؟ شما به من گفتی که از او بنویس؛ ولی هر چه بخواهم بنویسم از او که نمی‌توانم چیزی فهمید که به قلم بیاید، پس از خودم می‌نویسم که خودم را می‌شناسم. حتماً می‌خواهی بگویی که مطلب مرا نفهمیدی، چه ربط است میان تو و او که می‌خواهی از خودت بنویسی. نه، من هم خوب مطلب را گرفتم و می‌دانم که میان او و من ربطی نیست، ولی مانعی که هست من خوب می‌دانم که اعمالی انجام می‌دهم که او دوست ندارد، پس همین‌قدر او را می‌شناسم که می‌دانم او از اعمال من راضی نیست. او را این قدر می‌شناسم که این قدر دوست‌داشتنی و رئوف است که می‌گوید اشکالی ندارد، دیگر انجام مده. می‌دانم که او این‌قدر دل رحیم است که برای گناهانم طلب آمرزش می‌کند. پس اگر خودم را بشناسم و بفهمم مراد از خلقت من چه بوده است می‌توانم درک کنم که رضای او در چیست و در این راه قدم بردارم که همه‌ی خواست او از من این است.

 




برچسب ها : سلوک  ,
      
سخنان حضرت فاطمه(س)     

 بخشى از خطبه زهرا (س(

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:

خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،

و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،

و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،

و روزه را براى تثبیت اخلاص،

و حج را براى قوت بخشیدن دین ،

و عدل را براى پیراستن دلها،

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،

و جهاد را براى عزت اسلام،

و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،

و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،

و قصاص را وسیله حفظ خون ها،

و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،

و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،

و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،

و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،

و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،

و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،

بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،

و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،

زیرا که "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ( )احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید(

1ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان

پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221)

2ـ على (ع) رهبر و پیشوا

پیامبر اکرم (ص) فرمود:

هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285 )

3ـ على (ع) بهترین داور

گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306 (

4ـ داناترین و نخستین مسلمان

رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302(

5ـ کمک به ذرارى ( فرزندان ) پیامبر

پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225(

6 ـ على و شیعیان

پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند. ( احقاق الحق، ج 7، ص 308(

7 ـ شیعه على در قیامت

پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307(

8 ـ پیامبر در جمع اهل بیت

بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ، فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد . فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277(

9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)

رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 (

10 ـ حجاب فاطمه

پیامبـر اکـرم (ع) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274(




برچسب ها : سلوک  ,
      
یا فاطمه (س)     

السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)

 سلام :

شهادت بزرگ بانوی اسلام ،صدیقه کبری ، حضرت فاطمه الزهرا (س) رو تسلیت می گم.

                                                                                                     یا علی...

 

یا زهرا


برچسب ها : سلوک  ,
      
گلواژه پرپر مى‏شود     

گلواژه پرپر مى‏شود

موقعى که فاطمه دختر رسول خدا(ص) بیمار شد به على‏ابن‏ابى‏طالب(ع) وصیت کرد که موضوع را سربسته بدارد و خبر آن راپنهان کند و هیچ کس را از بیمارى او مطلع نسازد. حضرت(ع) این کاررا کرد و خودش پرستارى فاطمه(ع) مى‏نمود و اسماء بنت عمیس - که‏خدا رحمتش کند - نیز او را مخفیانه همان گونه که فاطمه(ع) وصیت‏کرده بود کمک مى‏کرد.

هنگامى که رحلتش نزدیک شد به امیرالمؤمنین(ع) سفارش کرد که‏عهده‏دار مراسم غسل و کفن و دفن شود و او را شبانه به خاک سپاردو قبر او را پوشیده بدارد، لذا امیرالمؤمنین(ع) عهده‏دار آن شد و او رابه خاک سپرد و آثار محل قبرش را محو کرد. موقعى که دستش را ازخاک قبر تکاند، حزن و اندوه به او فشار آورد و پریشان کرده و به‏جوشش آورد و اشکهایش را بر گونه‏هایش جارى ساخت و چهره‏اش‏را به طرف قبر رسول خدا(ص) نمود و عرض کرد: سلام بر تو اى‏رسول خدا! سلام بر تو از جانب دخترت و محبوبت، و نور چشمت‏و دیدارکننده‏ات، آن کسى که در بقیع تو (43) ، در خاک خفته است، وخداوند پیوستن سریع به تو را براى او برگزیده است. اى رسول خدا!صبرم در غم فقدان دختر برگزیده‏ات کم شد، و طاقتم به خاطرسرور زنان، ضعیف گشت. منتها آنچه موجب تسلیت‏خاطر است،تاسى من از سنت تو و بار اندوهى است که در غم فراق تو وجودم رادر بر گرفت. چرا که من خود، تو را در شکاف قبر نهادم، پس ازآنکه جانت‏بر سینه‏ام روان شد و چشمانت را با دست‏خویش بستم‏و خودم عهده‏دار کار به خاک‏سپارى‏ات شدم.

آرى، دلنشین‏ترین پذیرش، در کتاب خدا آمده است: انا لله و انا الیه‏راجعون. [اینک] امانت‏باز گردانده شد و گرو، پس گرفته شد، وشکوفه یکباره ربوده شد و چه زشت است‏سبزه و زمین.

اى رسول خدا! اندوهم بى‏پایان است، و شبم در بیدارى است; اندوه‏از قلبم نخواهد رفت تا اینکه خداوند همان خانه‏اى را که تو در آن‏ساکنى براى من برگزیند. دلشستگى‏اى چرک‏آور، و اندوهى خشم‏آورو آتش‏افروز. در میان ما چه زود جدایى افتاد! شکایت‏به خدامى‏برم، و دخترت از همداستانى امتت علیه من و براى ضایع کردن‏حق او، تو را خبر خواهد داد; حال و وضعیت را از او بپرس. چه‏بسیار عقده‏هایى; در سینه‏اش به تلاطم آمد اما راهى براى گشودن آن‏نیافت که خواهد گفت. و خداوند داورى مى‏کند و او بهترین داوراست.

سلام بر تو اى رسول خدا! سلام وداع‏کننده‏اى که نه خسته شده است‏و نه روى‏گردان. پس، اگر برمى‏گردم نه به خاطر خستگى است، واگر بمانم نه به خاطر بدگمانى به وعده‏اى که خداوند به صابران داده‏است. صبر بهتر و زیباتر است. و اگر نبود تسلط آنان که بر ما چیره‏شده‏اند، خود را ملازم قبر تو مى‏داشتم و ماندن کنار آن را پیشه خودمى‏ساختم و چون مادرى که داغ مصیبتى بزرگ دیده، شیون مى‏کردم.در برابر چشم خدا، دخترت پنهانى به خاک سپرده مى‏شود، و حق اوبه زور ضایع مى‏شود، و آشکارا از ارثش باز داشته مى‏شود; در حالى‏که هنوز چیزى نگذشته و یاد تو فراموش نشده است. پس شکوه را به‏خدا مى‏برم اى رسول خدا، و تویى مایه زیباترین تسلیت‏خاطر.درود خدا، و رحمت و برکاتش بر فاطمه و بر تو باد.

 




برچسب ها : سلوک  ,
      
1. اثبات وجود حضرت حجت(ع)     

1. اثبات وجود حضرت حجت(ع)

مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از آیات و مراجعی بود که بی واسطه به فیض ملاقات حضرت مهدی، صاحب الزمان ارواحنا له الفداه مشرف شده بود. یکی از آن موارد، قضیه شگرفی است که مرحوم شیخ محمد شریف رازی در جلد اول کتاب گنجینه دانشمندان نقل کرده است.
او می نویسد:
علامه حاج سید محمد حسن میرجهانی طباطبایی، صاحب تألیفات مفید که از خواص اصحاب ایشان بودند حکایت کرده اند که:
« یکی از علمای زیدیه به نام سید بحرالعلوم یمنی وجود حضرت ولی عصر علیه السلام را انکار می کرد و با علما و مراجع شیعه آن روز مکاتبه کرده و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان می خواست و آقایان از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل می کردند؛ ولی وی قانع نمی شد و می گفت: من هم این کتب را دیده ام.

تا اینکه برای مرحوم آیت الله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست. سید در جواب مرقوم فرمود: جواب شما را باید مشافهتاً بدهم، شما طی سفری به نجف مشرف شوید.
آن سید یمنی با فرزندش سید ابراهیم و چند تن از مریدان خاصش، به نجف اشرف مشرف و همه علما از جمله مرحوم آیت الله اصفهانی از وی دیدن کردند. سید یمنی عرض کردند من روی دعوت شما، به این مسافرت آمدم، جوابی که وعده فرمودید بدهید. ایشان فرمودند: شب بعد به منزل من بیایید.

شب بعد به منزل آسید ابوالحسن آمدند و پس از صرف شام و رفتن اکثر میهمانها و گذشتن نیمی از شب، نوکر خود، مشهدی حسین چراغدار را طلبیده و فرمودند: به سید یمنی و فرزندش بگویید بیایند و ما تا درب منزل رفتیم به ما فرمودند: شما نیایید و خود به اتفاق سید و فرزندش رفتند و ما ندانستیم کجا رفتند.
تا روز بعد که سید ابراهیم یمنی، فرزند بحرالعلوم مزبور را ملاقات کردم و از جریان شب پرسیدم. گفت: الحمدلله (بحمدالله) ما مستبصر و اثنی عشری شدیم.

گفتم: چطور؟ گفت: برای اینکه آقای اصفهانی حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام را به پدرم نشان داد. تفصیل آن را پرسیدم.
 گفت: ما از منزل که بیرون آمدیم نمی دانستیم به کجا می رویم؛ تا اینکه از شهر خارج و وارد وادی السلام شده و در وسط وادی جایی بود که آن را مقام مهدی علیه السلام می گفتند.
چراغ را از مشهدی حسین گرفته و خود به اتفاق پدرم و من وارد آن محیط شدیم. پس آقای اصفهانی خود از چاه آنجا، آب کشیده و وضو تجدید کرد و ما به عمل او می خندیدیم؛ آنگاه وارد مقام شد و چهار رکعت نماز خواند و کلماتی گفت؛ ناگاه دیدیم آن فضا روشن گردید، پس پدرم را طلبید.
وقتی وارد آن مقام شد طولی نکشید که صدای گریه پدرم بلند شد و صیحه ای زد و بیهوش شد؛ نزدیک رفتم دیدم آقای اصفهانی شانه های پدرم را مالش می دهد تا به هوش آمد و وقتی از آنجا برگشتیم پدرم گفت: حضرت ولی عصر حجه بن الحسن العسکری علیه السلام را مشافهتاً زیارت کردم. و با دیدنش مستبصر و شیعه اثنی عشری شدم. »
سید مزبور بعد از چند روز از نجف اشرف به یمن مراجعت نمود و چهار هزار نفر از مریدان یمنی خود را، شیعه اثنی عشری نمود. »




برچسب ها : سلوک  ,
      
زندگى پیامبرگونه     

زندگى پیامبرگونه

قال رسول الله(ص):

من یرید ان یحیى حیاتى، و یموت مماتى،ویسکن جنة الخلد التى وعدنى ربى‏فلیتول على ابن ابى طالب،(ع)فانه لن یخرجکم من هدى،ولن یدخلکم فى ضلالة.

                                                                                             الغدیر 10: 278.

رسول خدا(ص) فرمود:

کسى که مى‏خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت على بن ابى طالب(ع) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهى نمى‏کشاند.

 




برچسب ها : سلوک  ,
      
   1   2   3   4   5   >>   >