لباس لطیف و عزیز صبر مادر بر قامت رعنا و رشید شهید؛ بار دیگر سینمایمان عطر و رنگ رشادت و شرف به خود گرفت. فیلم «شیار 143» برداشتی آزاد از رمان های "اختر و روزهای تلواسه" و "چشم سوم" است که نرگس آبیار آن ها را نوشته بوده است. در واقع یکی از شخصیت های رمان چشم سوم را انتخاب نموده و شاخ و برگ هایی به آن اضافه کرده و الفت خلق شد.
نرگس آبیار درفیلم شیار 143 تلاش موفقی در جهت اجرای یک میزانسن غنی بصری با فرمی دلپذیر و ریتمی درست و بازیهایی روان و درخور داشته است. حس و حالی که از فیلم شیار 143 به مخاطب منتقل میشود در حقیقت، جنس اصلی است که رگههایی از بطن و متن خویش را که همان حقیقت ایمان و توکل و اعتقاد به ذات لایزال حق باشد و از محتوا به فرمش رسوخ و نفوذ یافته، در خود دارد. فیلمی با غنای بصری و قاب بندیهای زیبا و بکر که محتوایی ارزشمند را در شریانهای روایت داستانی و شخصیت پردازیهایش، جاری و ساری کرده است.
فیلم شیار 143 اثر مهمی است؛ نه تنها از آن رو که یک سینمای خوب و مخاطب گرا و اثربخش ارائه داده که این هم هست؛ و نه از آن رو که موضوع دفاع مقدس را بار دیگر در پهنه سینمای ایران مطرح کرده است؛ که این هم هست. اما آنچه از هر دو مقوله یاد شده مهم تر و درباره این فیلم، مؤثرتر و خطیرتر و ارزشمندتر است بر هم زدن نظم بازی و شیوه مهره چینی و روند حاکم بر سینمای ایران است که این فیلم با رخ نمودنش، بران تأکید ورزیده و صحه گذارده است.
دلیرانه ای از یک زن در برابر مدعیان رخوت زده و ناامید
فیلم شیار 143 دقیقاً در زمان و زمانه ای به روی پرده میرود که مدعیان بسیاری با رسانههای رنگارنگ و هجمههای متنوع و قیافههای حق به جانبشان بر این نکته پای میفشرند که زمان گفتن از جنگ و پهن کردن بساط ارزشها و رو کردن این قسم مسائل و مباحث، به کلی گذشته ست و دیگر خریدار ندارد.
اینها بر این نکته تأکید میکنند که مردم دیگر از این دست آثار استقبال نمیکنند و مدیران هم که روی خوش بدانها نشان نمیدهند و منتقدان هم که تکلیفشان با این دست فیلمها، از قبل معلوم است و مواضع جامعه روشنفکری هم که نیاز به گفتن ندارد. پس بنابراین هیچ دلیل و توجیهی ندارد که فیلمی مثل شیار 143 ساخته و روانه پرده شود.