ارتباط روحى و معنوى با امام مهدى علیه السلام

 

       یکى از مباحث بسیار مهم پیرامون ارتباط با امام زمان‏علیه السلام در عصر غیبت کبرى، ارتباط روحى و معنوى با ایشان است .

       اگر به تاریخ، روایات و سیره معصومان‏علیهم السلام مراجعه کنیم، خواهیم دید که این نوع ارتباط نسبت به ارتباط ظاهرى بسیار کم بوده است. از مهم‏ترین عواملى که مى‏توان براى کم بودن این ارتباط، چه در زمان حضور و چه پس از شهادت معصومان‏علیه السلام  ،برشمرد، نبودن معرفت و شناخت نسبت به امام‏علیه السلام بوده است. شخصى که نداند امام‏علیه السلام همانند خداى تعالى بر اعمال و رفتار و تمام امور زندگى او نظارت و اشراف دارد، چگونه مى‏تواند به خود بباوراند که غیر از ارتباط ظاهرى، ارتباط دیگرى نیز وجود دارد؛ اگر هم بداند، ولى از راهنمایى و ارشاد آنان که همانند راهنمایى و ارشاد خداى تعالى است،آگاه نباشد، چگونه به ایجاد این چنین ارتباطى اقدام مى‏کند و از این گنج‏هاى الهى به قدر ظرفیت خویش بهره مى‏گیرد؟ روى همین اصل (عدم شناخت) است که مى‏بینیم بجز افرادى که ارتباط روحى و دائمى داشته‏اند، تنها عده‏ى قلیلى از مردم به آن وجودهاى مقدس توجه و توسل یافته، به حاجتهاى خود رسیده‏اند.

 بیان دو روایت‏

       قبل از شروع بحث، دو روایت را در باره‏ى ارتباط روحى با معصومان‏علیه السلام بیان مى‏کنیم:

       الف. در کتاب کشف‏الحجة از شیخ کلینى نقل شده است: به حضرت ابوالحسن‏علیه السلام نوشتم: شخصى مایل است حاجت‏هاى خصوصى و اسرارى را با امام خویش در میان گذارد، همانگونه که دوست دارد با پروردگارش بازگو کند؛ آن حضرت در جواب مرقوم فرمودند: «اگر حاجتى داشتى، پس لبانت را به خواستن حاجتت حرکت بده که همان جواب به تو خواهد رسید».

       ب. در حدیث معتبر دیگرى از سلیمان بن عیسى منقول است که گفت:  پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد که چگونه شما را زیارت کنم، هرگاه قادر به آمدن نباشم؟ «فرمود: اى عیسى! هرگاه قادر بر آمدن نباشى، چون روز جمعه شود، غسل کن و یا وضو بگیر و به بالاى خانه‏ى خود برو، دو رکعت نماز بگذار و متوجه شو به سوى من ؛ به‏درستیکه هر کس مرا زیارت کند در حیات من، چنان است که مرا زیارت کرده است بعد از مرگ من  و کسى که مرا زیارت کند پس از فوت من، چنان است که مرا زیارت کرده است قبل از فوت من»

 بنابراین برآورده شدن حاجت‏ها به زمان حیات امام منحصر نیست؛ بلکه پس از مرگ امام نیز، اگر توسل صورت گیرد، حاجت‏ها برآورده خواهد شد .

       علامه مجلسى در توضیح و ادامه این حدیث مى‏گوید: «این حدیث دلالت مى‏کند بر اینکه در این زمان‏ها (غیبت حضرت صاحب‏الامرعلیه السلام ) هم مى‏توان ایشان را در هر موضعى زیارت کرد و اگر در وقت زیارت، به سامره روى کند، بهتر است». اگر با توسل به امامان معصومى که به ظاهر از دنیا رفته‏اند مى‏توان به حاجتهاى خود رسید، با توسل به حضرت صاحب‏الامرعلیه السلام که در بین ماست ، زنده است، و (طبق توقیع شریفى که در کتاب احتجاج بیان شده است و آیات و روایاتى که پشتوانه آن است) بر تمام اعمال ما نظارت دارد نیز، مى‏توان باایشان ارتباط روحى برقرار کرد و از ایشان حاجت‏ها را درخواست و از محضر ایشان استفاده و بهره‏هاى روحى و معنوى برد.

 انواع ارتباط روحى و معنوى

       ارتباط روحى و معنوى نیز (به مانند ارتباط ظاهرى و بدنى) به سه دسته تقسیم      مى‏شود:

          1. ارتباط روحى در حالت عادى روح بمانند توسلات و توجهات      

          2. مشاهده معصومان‏علیه السلام در عالم خواب و رؤیا.

          3. ارتباط با معصومان‏علیه السلام در عالم مکاشفه و مشاهده.

 

 تفصیل

       1. اولین نوع ارتباط روحى و معنوى با امام عصرعلیه السلام در زمان غیبت کبرى، ارتباط در حالت عادى روح (یعنى غیر از سه حالت خواب، مکاشفه و مشاهده) است، که این نوع ارتباط در مقالات دیگر به طور تفصیلى بررسى خواهد شد.

       2. مشاهده و ارتباط با آن حضرت در عالم رؤیا و خواب دومین راه ارتباط روحى است. این ارتباط بر دو گونه است: گونه‏ى اول این است که حضرت ولى عصر ارواحنافداه با اراده‏ى خویش و براى فهماندن مطلبى و یا به هر دلیلى دیگر به خواب شیعیان آمده و وجود مبارکش را به شخص خواب بیننده نشان دهد که از این نوع قضایا در کتب مختلفى  همچون؛ عبقرى‏الحسان، نجم‏الثاقب، دارالسلام و... در باب کسانى که در عالم رؤیا به خدمت امام زمان‏علیه السلام مشرف شده‏اند، بسیار است.

       گونه‏ى دیگر از خواب این است که ما با اراده خود و به واسطه‏ى انجام برخى اعمال، آن حضرت و سایر حضرات معصوم‏علیهم السلام  را در عالم رؤیا ببینیم؛ این نوع ارتباط نیز با توجه به دستوراتى که در کتب مختلف و از جانب معصومان‏علیه السلام پیرامون راه‏هاى تشرف به محضر چهارده نور پاک در عالم رؤیا بیان کرده‏اند، امکان‏پذیر است.

       3. سومین راه ارتباط روحى و معنوى با امام زمان‏علیه السلام ارتباط در دو عالم مکاشفه و مشاهده است. قبل از شروع بحث، ابتدا معناى مکاشفه و مشاهده را بیان کرده؛ سپس به بیان تفصیلى آن دو مى‏پردازیم.

 

 مکاشفه

       مکاشفه حالتى است بین خواب و بیدارى که بیشتر براى اشخاصى پیش مى‏آید که روحشان را تا اندازه‏اى تزکیه و تقویت کرده‏اند؛ اینگونه اشخاص به مجرد اینکه چشمشان بخواب رفت ولى گوششان هنوز شنیده و روحشان منقطع از بدن نشده است ، فعالیت روحى خود را آغاز مى‏کنند و مانند شخصى که خواب رفته است، از یک سرى حقایق و اسرار خفیه‏اى اطلاع پیدا مى‏کنند. پس مایه‏ى اصلى به وجود آمدن و راه‏کار اصلى به وجود آمدن این حالت و این نوع ارتباط، انقطاع بیشتر از مادیات و ظواهر دنیوى است که هر چه این انقطاع بیشتر باشد، احتمال حصول مکاشفه بیشتر است ؛ به‏عنوان مثال، در اشخاصى که به مصیبت سختى دچار شده یا با خطر بزرگى مواجه شده‏اند، حالت انقطاع موقتى حاصل شود؛ لذا در این حالت براى آن‏ها مکاشفه رخ مى‏دهد. خاطرنشان مى‏شود که لفظ مکاشفه یکى از اصطلاحات رایج بین صوفیه و داراى معنایى متفاوت از معناى مورد نظر ما است.

 

 مکاشفه‏ى شیخ حر عاملى (ره)

       براى ملموس شدن بیشتر مکاشفه، در این‏جا مکاشفه‏ى شیخ حر عاملى (ره) را بیان مى‏کنیم. وى مى‏گوید:

 من ده ساله بودم و به مرض سختى مبتلا شدم، به طورى که دوستان و آشنایان جمع شده و گریه مى‏کردند و آماده عزادارى براى من شدند؛ آنها یقین داشتند که همان شب خواهم مرد. همان شب در عالم بین خواب و بیدارى (مکاشفه) پیامبر و دوازده امام‏علیه السلام را زیارت کردم؛ بر ایشان سلام کردم و با یک‏یک آنها مصافحه نمودم. بین من و امام صادق‏علیه السلام سخنى گذشت که در ذهنم نماند، جز آنکه در حق من دعا کردند. بعد بر حضرت صاحب‏الزمان(عج) سلام کردم و با ایشان مصافحه نمودم و گریستم و عرضه داشتم: مولاى من! مى‏ترسم که در این مرض بمیرم و اهداف علمى و عملى خود را بدست نیاورده باشم. فرمودند: نترس، زیرا تو در این مرض نخواهى مرد ؛ بلکه خداوند متعال تو را شفا مى‏دهد و عمرى طولانى خواهى داشت. آنگاه قدحى را که در دست مبارکشان بود به دست من دادند؛ از آن آشامیدم و در همان لحظه شفا یافتم و مرض، کاملاً از من رفع شد و در بستر نشستم. خانواده و بستگان از این حالت من تعجب کردند؛ اما تا چند روز چیزى به آنان در باره‏ى آنچه دیده بودم، نگفتم.

 مشاهده

       مشاهده مرتبه‏اى بالاتر از مکاشفه است ؛ زیرا در این حالت انسان در اثر ریاضت‏هایى که متحمل شده و عبادت‏هایى که انجام داده است، به حالتى دست مى‏یابد که اگر با تمرکز به چیزى متوجه شود، بدون آن که به خواب رود یا حالت مکاشفه به او دست بدهد، حقیقت آن چیز را درک مى‏کند، اگرچه آن چیز در فاصله‏ى دورى قرار داشته باشد. بدیهى است هرچه این ریاضت‏ها بیشتر باشد، براى روح انقطاع بیشترى حاصل مى‏شود و بالتبع روح براى انجام این عمل آماده‏تر و ورزیده‏تر مى‏شود، تاآنجاکه مى‏تواند در این حالت همه‏ى نادیدنى‏ها را ببیند؛ اما گاهى ممکن است فردى بدون ریاضت، توفیق مشاهده یابد؛ ولى این حالت موقتى است و دوامى  ندارد و علاوه‏بر این، در هنگام دیدن برخى از حقایق، متوجه‏ى موضوع و حالت خود نیست.

 تشرف شیخ ابراهیم قطیفى در عالم مشاهده

       مؤلف کتاب شریف عبقرى‏الحسان، در باب «تشرف خدمت امام زمان(عج) در عالم مشاهده» مى‏گوید:

 شیخ یوسف بحرانى در حالات شیخ ابراهیم قطیفى (معاصر محقق ثانى) مى‏فرماید:

 روزى حضرت بقیةالله ارواحنافداه به‏صورت مردى ناشناس، به منزل  شیخ ابراهیم وارد شدند و از او سؤال کردند: کدام آیه از آیات قرآنى در باره‏ى موعظه از همه مهم‏تر است؟ شیخ عرض کرد: آیه‏ى «انَّ الذین یلحدون فى آیاتنا لایخفون علینا، أفمن یلقى فى النّار خیرٌ أمَّن یأتى آمناً یوم القیامة، اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصیر» ؛ فرمودند: راست گفتى اى شیخ؛ آنگاه از نزد او خارج شدند. شیخ از اهل‏بیت خود پرسید: فلانى رفت یا هنوز هست؟ گفتند: ما کسى را ندیدیم که داخل شده باشد وکسى را هم ندیده‏ایم که خارج شود.

 خلاصه

       با توجه به بیانى که پیرامون مکاشفه و مشاهده داشتیم، واضح شد که مکاشفه و مشاهده، با اراده‏ى هر دو طرف (یعنى امام زمان‏علیه السلام و ما) امکان‏پذیر است. در مورد ارتباط از جانب امام عصر ارواحنافداه که روشن است و اما اینکه چگونه مى‏توان با اراده‏ى خود به این دو امر مهم دست یافت، باید خاطرنشان کرد که دست‏یابى به آن‏ها نیازمند سال‏ها تزکیه‏ى نفس و طى کردن مراحل کمالى است؛ به عبارت دیگر، تنها با پاک نمودن نفس خویش از رذائل اخلاقى و ظواهر و زخارف دنیوى و متصف شدن به صفات رحمانى و کسب روحى قوى و مطمئن مى‏توان به این مهم دست یافت.

 

نویسنده:حمید رضا محمدی




برچسب ها : سلوک  ,